وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر

متن مرتبط با «پسازبان» در سایت وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر نوشته شده است

پسازبان اشراق آگاهی بر ماده و فکر

  • پسازبان اشراق آگاهی بر ماده و فکرکریم قیطانی فردپسازبان نه شعر است، نه هنر است و نه اندیشه. پسازبان دیدن و آگاه شدن است از جایی که جز دیدن راهی نیست، سپس بیان دیده است با ابزار بیان، که در شعر آن ابزار زبان محاوره و در هنر، زبان محاوره و در اندیشه زبان محاوره می باشد. اما آنچه در اینجا محاوره شعر را از محاوره هنر و محاوره اندیشه متمایز می کند روش های بکارگیری آن است که در شعر صوتی و شنیداری است و در هنر تصویری و دیداری، همانگونه که در اندیشه پسازبانی منطق محاوره حکم فرماست. پس آنچه ذاتی پسازبان است آگاهیدن است و بقیه چیزی جز ابزار های انتقال آگاهی از بعد پنجم به ابعاد پایین تر نیستند.اگر ساختار و پساساخت گرایی را در زبان به مثابه فیزیک کلاسیک و فیزیک کوانتوم در نظر بگیریم آنگاه در رفتار فوتون و ذرات مفهوم بدون چون و چرای آگاهی را در خواهیم یافت. آگاهی امری است که از جنس دوگانگی نیست اما بر دوگانگی ها مسلط است اینجاست که پسازبانیت معنا می یابد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر پسازبان - کریم قیطانی فرد

  • سلام دوستانخوب هستین؟یا چی بگم!میدونم کمی سخته خورشید رو ببوییسخته خار زرد بغل کنیرودخونه بپوشی کلماتو صدا کنیتا عشقرنگ عجوزه ای بگیره که به نه سالگی برگشتهو همینجور محبت از زیر آرواره های کفتاری نجات پیدا کنهجهان سطر های چی رو داره مینویسه!؟بگو !بگو چگونه!؟انسان لااقل چند پایه ای نباشه که از زیر پای دیگری کشیده میشهبگو نباشه.#شعر_پسازبان#کریم_قیطانی_فرد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک شعر پسازبان/ کریم قیطانی فرد

  • من که از مرگ اومدم تا به مرگ برم من از غیبت تا به غیبتیهو همه چیز از هم جدا میشهیهو ابتدای اومدن ایستاده امیهو انتهای رفتنچقد زیباس میون اومدنچقدزیباس میون رفتنبی اونکه هر اومدنی بی اونکه هر رفتنیو من هر روز از جایی به جاییو من هر روز در مکانی که گم می شمو هر روز در زمانی کوچک و بزرگ واسه ستودن یک گُلواسه ستودن یک باغچهواسه ستودن یک زمینتا چکه چکه جهان بشمتا چکه چکه جیغ نستعلیقبر دَوَران آسمونبر سینه ی خورشیدشاید قطره قطره از گرده ی شمعی پایین بیامیا صلیبی بر گردن یه مسلمونتا شاید قطره قطره آشتی کنم با آتشی که دیگه خون خیابون رو به جوش نمیارهشاید باید ایستادتا ضربات تبر دوباره زنده ام کنهدر قالب قلب یه صندلیبرای نشستن من بر منبرای من در منتا من برای مناینک امتداد باد کجاس؟که اینگونه خیابان بر پاهام قدم می زنهتا اینکه دعاش اجابت بشهمن از مرگ اومدمتا مرگ را زندگی کنمآنگونه مرگ می زیست در زیستن باددر زیستن آرامششبیه سجده ی خاک بر پای برهنه اممرگ استعاره ای بیش نیستاستعاره ای از تولدوقتی ابر ها شبیه باران می میرنشبیه باران زنده میشنو اینک مرگ بارونهروزی خواهیم مردروزی خواهیم باریدخواهم بارید.کریم قیطانی فرد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر پسازبان

  • کلاغ پربه شکلی نیستکه هست باشهبه شکلی که یک مثلثابعادشو بر داره برهبه تماشای یک سنوبراما تو چی؟به تماشای چه ضلعی؟خارج از ضلع!به خروج پروانه از پیلهگنجیشک پرنیازی به قدم زدن نیستروی گونه ی فصل هاوقتی آشکارا شکار برده گی شدیم آقا میگن ماشینا رئیس جمهور جهان شدنالان تو بگواحساس کواراده کوقدم قدمِ قدم هامون کوامروزم کو دیروز کوزبان کو کلمه کو شعر کووقتی تکنولوژی از من تو رو ساختمن کو تو کجایی بگووقتی جهان رو با زبون زبان دزدیدنو ما را با چراغی کورآقا زنجیر ها پیشرفت کردن و نامرئی شدنلعنت به این برده گی آزادلعنت به این آزادی بردهلطفا خودمان را پس بدهیدلطفا خودمون کوانگار در این آزادی گم شدیماصلا گم شدن کوپروانه کو؟من پر و تو هم پر.کریم قیطانی فردشعر پسازبان بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها