خواب بابونه

ساخت وبلاگ

چگونه می توان
کوچه کوچه کوچ کرد
در پهنای آغوش شب
بدنبال روزی که
هر روزش دم دستمان بود
اما در لحظه ای آشفته تا شد
برای جیبِ لحظه ای دیگر

چرا نمی فهمی؟
هرجا بروی گیری
باید تاوانِ تاولِ شانه های این همه سال را پس بدهی
وقتی شب خانه ی خوابی باشد
که گلهای بابونه می بینند
خانه ی ترس
با پیشانی خیسش
که خس خس صدای واژهای ناخوش در آن می رقصند
تا تابوت تنت
با حوصله ی قدم های دنیا
- جایی در آن نزدیکی -
کنار جان کندن باد سر نرود
تا کسی یادش بیایید
در پشت هر آنچه دیده بود
هیچ چیزی نیست
مگر چند کوچه ی باریک
که خواب تمام خانه هایش
به گور می رسد.

کریم قیطانی فرد


برچسب‌ها: شعرسبز, مرگ, شعر کوتاه, رقص, قیطانی فر
نوشته شده توسط کریم قیطانی فرد در ساعت 13:12 | لینک  | 
وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر...
ما را در سایت وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gheytanifarda بازدید : 161 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 19:36