سخنی از خلاء

ساخت وبلاگ

از روزی که فهمیدم باید خودم را در هستی یک خلاء و مطلق بدانم، چند سالی بیشتر نمی گذرد. خلاء یعنی هیچ بودن، یعنی هیچی در ورای بودن، یعنی به نیستی، به نبودن خود در هستی پی بردن. برای رسیدن به خلاء، باید از خودت عبور کنی، از هرچه که در خود می بینی عبور کنی، از چشیدن لذت هستی عبور کنی. کسی که مطلقا از خود و آنچه در خود دارد گذشته باشد به خلاء رسیده است. اینجاست که هر چه به سمت تو می آید درون تو گم می شود،ضدیت در تو خنثی می شود، اینجاست که دیگر هیچ چیزی بر تو اثر نخواهد کرد. فهم تو، خلاء است، شخصیت تو خلاء است، ذات تو خلاء است. خلاء که باشی هستی به وجودت پی خواهد برد. خلاء که باشی هستی به سمت تو روانه خواهد شد. این خلاء برای خلاء ماندن، تو را حجم می دهد. اما این را هم باید بدانی که خیلی ها از خلاء بودن تو اطلاعی ندارند، یعنی همان آنهایی که حجیم شدنت را می بینند و این نگرانشان می کند، فکر می کنن چیزی هستی، فکر می کنن شکستنی هستی و به سمتت سنگ پرتاب می کنند. نمی دانند که هیچ چیزی نیستی که شکستنی باشد. زبان ناسزا به سمتت می گشایند، نمی دانند هیچ چیزی نیستی که بشنود. سعی می کنند توهمات اسکیزوفرنی خود را در تو تزریق کنند، نمی دانند هیچ چیزی نیستی که تفکری بر تو اثر کند. از رقص و شادی ات قصه سرایی می کنند، دست به ترور شخصیتت می زنند نمی دانند شخصیت خلاء، هیچ است و هیچ بودن مردنی نیست، هیچ بودن فاش شدنی نیست.آخر خلاء چیزی ندارد که از دست بدهد یا از فقدان آن واهمه ای داشته باشد. این خلاء در هستی از هر چیزی تهی ست، حتی از خودش. فهم آن روز باعث شد که امروز از خود بپرسم این فصل های خود خواه با چه چیزی سر ستیز دارند؟

22دی1396

کریم قیطانی فرد

وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر...
ما را در سایت وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gheytanifarda بازدید : 164 تاريخ : دوشنبه 3 دی 1397 ساعت: 15:59