آنتروپی ذهن و حاد واقعیت

ساخت وبلاگ

سوال این است که چرا باید تولیدات توهم را شناخت؟ و پیشروی تا کجا پیشروی است؟ خوشبختانه تکنولوژی طبیعت از همان ابتدای زیستن ما را با مفهوم سراب آشنا کرده بود. و گاها آنقدر دویده بودیم تا از پای افتادیم و راه برگشت پیش گرفتیم. اما کسانی هم بودند میان رفتن و شناختن سراب و برگشتن، از آنجایی که توهم دست یابی به آن را داشتند توهم تلاش کردن به دست می داد. یعنی توهمِ توهمِ یک وهم. فکر میکنم اگر سهروردی، ابن سینا، ملاصدرا، یا حتی افلاطون و ارسطو الان زنده بشوند و با این مفاهیم امروزی مواجه بشوند از رمز گشایی و فهم زندگی حاد واقعی امروز ما آن گونه که بودریار  تعبیر می کرد عاجزانه به گور هایشان پناه می برند. و  این را بهتر از آن می دانند تا آنکه عقلشان را با این فرا توهم هایی که برای خودمان ساخته ایم از کف بدهند. از یک طرف بحران ذهن و زبان و فروپاشی معنا، و از طرفی دیگر بحران واقعیت. قادر به درک این موضوع نیستم که با بی معنایی چگونه می توان عدم امر واقعی را می توان شناخت؟ و تلاش به این شناخت چه نوع شناختی است؟ حداقل در توهم به مفهوم سنتی خودش، صور ذهنی از ادراکی واقعی گرفته شده اند و فرد از آنجایی که به اشتباه می پندارد ادراک او همان است که تصور می کند وهم پدید می آید. اما توهم امروزی حتی همان توهم به مفهوم سنتی اش نیست. در توهم امروزی، صور ذهن از ادراکات حاد واقعی بوجود می آیند که خودشان نیز درگیر بحران های زبان و معنا و نوعی معناگریزی که متاثر از چند قطبی شدن معناها می باشند، که بدنبال تفسیر حاد واقعیت و امر وانموده بجای واقعیت هستند. برایم جالب است بدانم ذهن در این بیابان پهناور توهم حاد واقعی تا کجا در زمان قادر است به دنبال شناخت سرابی حاد واقعی بدود و دال تهی خلق کند. 

 

کریم قیطانی فرد

وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر...
ما را در سایت وبلاگ رسمی عبدالکریم قیطانی فر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gheytanifarda بازدید : 161 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 3:48